به گزارش پایگاه خبری تحلیلی سفیرافلاک، شهید «سید مصطفی میرشاکی» بیستم شهریور ۱۳۳۷، در شهرستان الیگودرز به دنیا آمد. پدرش سید مجتبی و مادرش صدیقه نام داشت. تا پایان دوره کاردانی در رشته آموزش ابتدایی درس خواند. معلم بود. ازدواج کرد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سی‌ام اردیبهشت ۱۳۶۵، با سمت فرمانده گردان ابوذر در حاج‌عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار وی در گلزار مرکزی زادگاهش قرار دارد. برادرش سید جواد نیز به شهادت رسیده است.

وصیت‌نامه شهید:

از فرزندان پدر، قابيل برای حكومت و بيشتر انباشتن و برتر بودن، كینه هابيل را در دل پروراند و سرانجام اولين كشتار تاريخ به وقوع پيوست.

قابيل برادرش را كشت، او كشتن برادر را به زندگی دنيا و حكومت خويش نيز ترجيح داد و به تقليد كلاغان او را در خاک تيره پنهان نمود و به همين منوال خون‌ريزی، قتل و غارت همچنان ادامه يافت. قابيليان يا تكيه بر سرير ظلم و جور هابيليان را يكی پس از ديگری به جرم حق‌جويی و حق‌پرستی به دار آويختند و سند رسوايی خويش را امضا و تاريخ جنايت خود را قطور و پرحجم و به گمان باطل خود را جاودان می‌پنداشتند.

هابيليان اين چراغ كه در برابر فرعون، موسایی كه با عصايش و در برابر نمرود ابراهيمی با تبرش و برای دوران جاهليت كودكی كه يتيم به دنيا آمد، يكه و تنها در شهری مخوف و پرمخاطره و مردمی خون‌ريز سفاک و ماجراجو و بت‌پرست (محمد با قرآن) در برابر معاويه پرچم‌دار و سرداری كه نام او را خدا انتخاب نمود (علی) در مقابل يزيد و اعمال پليد و زشت خود و اطرافيان شكمباره‌اش كه به لقمه‌ای تن به ذلت و پستی داده بودند و دنيا و آخرت خويش به پشيزی از دست دادند و كوركورانه دنباله‌روی ظالم گشتند.

حسين با خونش و خانواده و فرزندانش شهادت را در آغوش گرفتند و اهل‌بيتش به اسارت رفتند و سرانجام خون بر شمشير پيروز شد و اما امروز امامی را كه پيغمبر خاتم و ائمه قيامش را پيش‌بينی كرده بودند، در مقابل حكام ظلم و جور قد علم كرد و ملتی را حسينی عليه نظام‌های كفر و شرک و نفاق شوراند.

خمينی با حزب‌الله وارثان دين محمد كه در پی باز نمودن و انفجار معبری كه ساليان دراز در سطله جباران و ستمگران بود مگر آنان را تدارک می‌بيند. از فراز و نشيب‌ها و امواج پرتلاطم و خروش سهميگن نيل‌ها همچنان می‌رود تا فرعونيان را در نيل غرق نمايد چرا كه فرزند حسين است و از سلاله پاک محمد است و مظهر تقوا و شجاعت و فضيلت جاء من اقصا المدينه رجل سعی قال يا قوم اتبعو المرسلين اتبعو من لايسئلكم اجرا و هم مهتدون.

و او فرياد می‌زند كه ای فرزندان آدم ای كسانی كه ايمان آورديد، امروز روز شهادت است و قيامت روز خوب‌تر مردن است.

خرم آن روز كزين منزل ويران بروم راحت جان طلبم وز پی جانان بروم

و اما بنده‌ای حقير و گنه‌كار قطره‌ای ناچيز از اقيانوس بی‌كران رهروان پير خمين سيد مصطفی ميرشاكی كه با خود انديشيدم كه چه ذليل‌اند اين مردمان ناآگاه تحت ستم كه به لقمه‌ای نانی زنده‌اند و آن را به آبرو و حيثيت و شرف و معنويت ترجيح داده و عصای دست جباران و ستمگرانند و تنها فجر صادقی می‌بايد تا الفبای آزادی و معنويت را در مغز آنان فرو كنند و آنان را متغير سازد و از منجلاب فساد و تباهی و لجن‌زار بی‌بند و باری و... بيرون آورد كه آن خمينی است با ياورانش.

و امروز كه اين رهبر آگاه، امام عزيز با نفسی مطمئن و قدسی، امتی را حسينی نمود و عليه چپاولگران به حركت درآورده و من هم سعی نمودم كه خودم را به كاروان برسانم تا شايد بتوانم خدمتی ناچيز بنمايم و عملاٌ جواب مثبتی به ندای امام عزيزم داده باشم؛ هرچند تا به‌حال نتوانسته‌ام فرزند خلفی برای جدم باشم و اظهار عجز و ناتوانی و حقارت در برابر رزمندگان اسلام می‌نمايم چراكه گنه‌كارم و شرمنده و شرمسار، با خود گفتم كه به كوره نرفته‌ای تا پخته شوی.

كارزار است و بايد در ميان آتش و خون، سرما و گرما پخته شوی، گفتم فرمان‌بر و تسليم ولايت باشم كه در غير اين‌صورت بزرگ‌ترين گناه همين است.

عقب‌ماندن و جلوتر از امام حركت كردن هلاكت و نابودی را به دنبال خواهد داشت.

انتهای خبر/